پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان توسط عباس محمدخانی
پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان توسط عباس محمدخانی

ادامه واژه ها واصطلاحات فراهان (حرف و تا حرف ی)

 و


وار: جوجه‌ چند ماهه که از مادر مستقل شده تا سن یک سالگی.

واچ: تعجب.
واخود: ضعف، «دست و پام واخود می‌کنه.».
وارِه: نوعی همیاری زنان با سرهم کردن شیر اندک گوسفندان که به نوبت به یک نفر رسد.
واس‌‌مُ: برای من. ادامه مطلب ...

ادامه واژه ها واصطلاحات فراهان (حرف گ تا حرف م)

گ

گِرِه: اندازه‌ای برابر با عرض چهار انگشت بسته.

گِرِه‌بَستَنِه: بُغچه، پارچه‌ای که چیزی در آن نهند و گوشه‌هایش را گره زنند.

گز کردن: طول چیزی را اندازه گرفتن، و نیز راه رفتن.

  ادامه مطلب ...

ادامه واژه ها واصطلاحات فراهان (حرف ق تا حرف گ)

ق

قابالِه/ قاوالِه: قواله، سند.

قارا‌به‌قارا: ظرف یا حیوانی که معلوم نباشد در کجاست.

قارقِیْلُق: بلدرچین.  ادامه مطلب ...

ادامه واژه ها واصطلاحات فراهان (حرف ش تا حرف ق )

 ش

شا/ شاه: نفر اول در قرعه‌کشی پِشک‌اندازی.

شات‌وشوت کردن: از خود تعریف کردن.

شاجو: شاه‌جوی، جوی اصلی زراعت.

  ادامه مطلب ...

ادامه واژه ها واصطلاحات فراهان (حرف د تا حرف ش)

 ر

راحَتی: قیف.

رِچ: جاده بسیار باریک که بجایی نمی‌رسد.

رَزِه: زُلفِین، زنجیری که به چفت در بسته شود، و نیز طناب رخت.

  ادامه مطلب ...