پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان توسط عباس محمدخانی
پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان توسط عباس محمدخانی

ادامه واژه ها واصطلاحات فراهان (حرف ج)

ج

 جَئدِه: جاده.

جاروکوهی: نوعی گیاه که برای جارو کردن چیده شود و بکار رود.

  

جانی‌خانی: گونی یا جوال بزرگ.

جَختا‌جَخت: به سختی.

جَخْت/ چَخْد: به سختی کار درست شد.

جُرّ: کوچک و قبراق.

جِرّ: لج.

جِرینگه: صدای مس یا فلزی که می‌افتد.

جستن: فرار کردن.

جِغِله: بچه تازه پا، دو سال به بالا.

جُل: پالان.

جَلْد: تند، زود.

جِلِگ: (= پله) وسیله دستی نخ‌ریسی.

جِندِلِه: کثیف.

جُنُم‌مرگ شده: جوانمرگ شده.

جو: مسیر آب کوچک، بر خلاف رُنگ که مسیر آب بزرگ است.

جوآل: جووال/ جوال، کیسه‌ای که در آن گندم و جو و حبوبات می‌ریزند.

جولا: دوزنده ماهر.

جُوْموشک: نوعی گیاه از خانواده گندم.

جونه‌گُوْ: گاو جوان.

جیت/ جیتّیلی: عمود، سیخ، راست و ایستاده.

جیت‌جیت راه رفتن: راست‌راست راه رفتن، با افاده راه رفتن.

جیرِّه کردن: جر و بحث کردن.

جیغِّه‌چَّرِه می‌کنه: داد و بیداد بچه‌ها.

جیم: کبریت.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد