پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان توسط عباس محمدخانی
پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان

ایجاد پایگاه اطلاع رسانی روستای فارسیجان توسط عباس محمدخانی

مختصری از کتاب فراهان نامه

 

واژه‌نامه گویش فراهانی

 

 

بخشی از کتاب «فراهان‌نامه، نگاهی به فرهنگ و آداب‌ورسوم مردم فراهان» از اسماعیل مرادی غیاث آبادی

حدود ۱۴۰۰ واژه‌ای که نگارنده در اینجا آورده است، فقط بخشی از واژگان گویش فراهانی است که آنها را بطور گسسته در طی ۱۵ سال اخیر از گفتگو با مردم جمع‌آوری کرده‌ و معنا و مفهوم آنها را از بزرگان و ریش‌سفیدان پرسیده است. بی‌گمان این فهرست می‌تواند با یاری علاقه‌مندان دیگر، پربارتر و کامل‌تر شود.

  

زبان‌ها، گویش‌ها و واژگان محلیِ نواحی گوناگون، گنجینه‌ای ممتاز از هویت فرهنگی مردم هستند. گنجینه‌ای بی‌بدیل و تکرارنشدنی که امروزه به سرعت در حال نابودی و فراموشی هستند. برای حفظ این زبان‌ها و گویش‌های در حال اضمحال که ریشه در تاریخ دیرین ملتی کهنسال دارد، کوشش چندانی انجام نمی‌شود و برخلاف بناهای باستانی و دیگر یادمان‌های ملموس، حساسیت و توجهی بدان‌ها نشان داده نمی‌شود. این در حالی است که سرعت نابودی زبان‌ها و گویش‌ها بسیار سریع‌تر از یادمان‌های دیگر است و حتی بسیاری از مردمان محلی بکارگیری لغات بومی و محلی خود را که مهمترین شناسه هویت و فرهنگی آنان است را ناپسند و کسرشأن می‌دانند و تا بتوانند واژگان فارسی معیار و برخواسته از رسانه‌های گروهی را جانشین آنها می‌کنند. رسانه‌های گروهی نیز در تداول و شیوع چنین طرزفکری بی‌تأثیر نبوده‌اند.

 

گردآوری اندوخته زبانی مردم می‌تواند به غنی‌کردن زبان فارسی و گویش معیار یاری رساند و روند واژه‌گزینی را بهبود بخشد. اگر زبان فارسی و عموماً زبان‌های ایرانی فاقد لغت‌نامه‌ای جامع و کامل هستند، به این دلیل بوده که هیچگاه اهتمامی جدی در گردآوری و طبقه‌بندی و مقایسه زبان‌های ایرانی به عمل نیامده است. هر چند که بسیاری از علاقه‌مندان و پژوهشگران نواحی گوناگون لغت‌نامه‌های متنوعی از گویش محلی خود فراهم کرده و یا منتشر کرده‌اند، اما این کوشش‌ها هیچگاه متمرکز نشده و دستاوردهای آنان هیچگاه تلفیق و طبقه‌بندی نگردیده است.

 

غنی‌سازی زبان فارسی و واژه‌گزینی برای مفاهیم بیگانه، تا زمانی که لغت‌های محلی گردآوری و طبقه‌بندی نشده باشند، عملاً غیرممکن و بی‌حاصل است و به نتیجه‌ای درخور نخواهد رسید. چرا که تعداد و تنوع واژگان زنده مانده در گنجینه گویش‌های محلی بسیار بیشتر از واژگان موجود در فارسی معیار یا «فارسی تهرانی» است.

 

علاوه بر همه اینها، گویش‌ها و لغات محلی، منبعی مهم برای بررسی زندگی اجتماعی و آداب و رسوم و خلقیات و رفتارهای مردم هر ناحیه است. در گویش فراهانی می‌توان لغات بسیاری را پیدا کرد که در زبان فارسی معیار وجود ندارد و بجای آن از لغتی فرنگی استفاده می‌شود. فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نیز بجای توجه بیشتر به زبان‌ها و گویش‌های محلی، دست به ساخت لغات یا ترکیباتی می‌زند که سابقه‌ای در زبان فارسی ندارد. برای نمونه‌ای از چنین لغات می‌توان از «دَردِلو» نام برد. واژه زیبا و خوش‌آهنگی که معنای «کمد دیواری» را می‌دهد.

 

در گویش فراهانی اصطلاحات زیادی وجود دارد که رنج و بینوایی انسان را نشان می‌دهد و یا در مقام نفرین و سرزنش بکار می‌روند. فراوانی چنین لغات و اصطلاحاتی در گویش‌هایی بیشتر دیده می‌شود که مردمانش بیشتر در زیر سیطره ظلم و ستم بوده باشند.

 

حدود ۱۴۰۰ واژه‌ای که نگارنده در اینجا آورده است، فقط بخشی از واژگان گویش فراهانی است که آنها را بطور گسسته در طی ۱۵ سال اخیر از گفتگو با مردم جمع‌آوری کرده‌ و معنا و مفهوم آنها را از بزرگان و ریش‌سفیدان پرسیده است. بی‌گمان این فهرست می‌تواند با یاری علاقه‌مندان دیگر، پربارتر و کامل‌تر شود.

 

گویش فراهانی دارای یک آوای صامت و پُرکاربرد است که در زبان فارسی وجود داشته و در فارسی معیار تا حد زیادی فراموش شده است. این آوای صامت، صدای «و» ساکن و خفیف است که نگارنده آنرا به شکل «وْ» نشان داده است. این آوا معمولاً بعد از مصوت «اُ» می‌آید و مشابه آوایی است که در نام‌های «نُوْروز/ نَوْروز» یا «فردُوْسی/ فردَوْسی» وجود دارد.

 

تلفظ واژه‌ها و بخصوص تلفظ مصوت‌ها در همه جای فراهان یکسان نیست و بعضاً حتی در یک روستای خاص نیز به شکل‌های متفاوتی ادا می‌شوند. بخصوص جابجا شدن کسره و فتحه  و کوتاه یا بلند شدن آنها تا حد زیادی متداول است. همچنین در گویش فراهانی به مانند فارسی معیار، تفاوت تلفظ «غ» و «ق» از بین رفته و هر دو به یک شکل ادا می‌شوند. در نتیجه از روی طرز تلفظ نمی‌توان بین این دو را تمیز داد و ممکن است بعضی از واژگانی که دارای این صامت‌ها باشند، به درستی ثبت نشده باشند. از ویژگی‌های دیگر در گویش فراهانی این است که صامت‌ها «ب‌» و «و»، «د» و «ت»، «ر» و «ل» بسیار نزدیک به هم و گاه بجای یکدیگر بکار می‌روند. مانند: «اِسبار/ اِسوار»، «گَرد/ گَرت» و «پوس‌موروکّی/ پوس مولوکّی». به این خاطر لازم است تا برای پیدا کردن واژه‌ای خاص در این لغتنامه، احتمال تلفظ‌های دیگر را نیز در گرفت و در بخش‌های دیگر آنرا پیدا کرد.

 

در اینجا خوانندگان گرامی را به مشاهده و مطالعهٔ این گنجینه غنی و دل‌انگیز واژگان فارسی (و مقداری تُرکی) دعوت می‌کنم که بسیاری از آنها در فارسی معیار و لغت‌نامه‌های فارسی وجود ندارند.

نظرات 1 + ارسال نظر
رضارضایی -دبیر ریاضی از خمین دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:52 ب.ظ

با سلام خدمت دوست گرامی و همکلاسی دوران دانشگاه .
عباس جان خیلی خوشحال شدم که پیغام دادی .سپاسگذارم.
یاد ایام تحصیل بخیر.اما راجع به سایت روستا گفتی سایت روستای چهارطاق را یکی از همکاران رشته کامپیوتر طاراحی کرده.تلفن:09183664840 زنگی به من بزن خوشحال می شوم.

سلام سال نو مبارک حالت چطوره از دیدن سایت روستای چارطاق وطراحی آن توسط شما خیلی خوشحال شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد